SASAN

ساخت وبلاگ

امکانات وب

-->-->-->
-->-->-->
-->-->-->
-->-->-->
-->-->-->

دریافت کد در بهاربیست

ابتدا نیت کنید

سپس برای شادی روح حضرت حافظ یک صلوات بفرستید

.::.حالا کلید فال را فشار دهید.::.

برای گرفتن فال خود اینجا را کلیک کنید
دریافت کد فال حافظ برای وبلاگ

-->-->-->
-->-->-->
-->-->-->

Best Cod Music

اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

خدمات وبلاگ نویسان جوان

-->-->-->

کد تقویم


كد عكس تصادفی

-->-->-->

-->-->-->

-->-->-->Counter code -->

امارگیر حرفه ای سایت

-->-->-->
-->-->-->
-->-->-->

-->-->-->

-->-->-->
-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->
-->-->-->
-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->-->ارسال لینک

الهی زندگیت طعم عسل شه / دعای دشمنت هی بی اثر شه

 

ستارت تا ابد روشن بمونه / سیاهی راه خونت رو ندونه

الهی مرغ عشق آرزوهات / سر شب تا سحر یکدم بخونه . . .

 

.

.

.

همین که یاد من کردی تشکر / همین که مرهم دردی تشکر

در این دنیا که مردم بی وفایند / همین که باوفا هستی تشکر . . .

.

.

.

هنوز نیامده ای خداحافظ ؟

تقصیر تو نیست

همیشه همین گونه بوده ، برو اما من پشت سرت دست نه ، دل تکان می دهم . . .

.

SASAN...
ما را در سایت SASAN دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : SASAN sasan2 بازدید : 222 تاريخ : پنجشنبه 25 مهر 1392 ساعت: 2:19

نمیدانم چرا بیمارم امشب / سکوتی خفته در گفتارم امشب

 

غم اشک دلم آهسته میگفت / پریشان از فراق یارم امشب . . .

.

.

.

به گزارش قلبم ، هوای چشمم ، به علت ندیدن عزیزم

تا لحظاتی دیگر بارانی میشود !

.

.

.

هرگز به دیگران اجازه نده قلم خودخواهی دست بگیرند

دفتر سرنوشت را ورق زنند ، خاطراتت را پاک کنند

و در پایانش بنویسند قسمت نبود . . .

.

.

.

ای بی تو زمانه سرد و سنگین در من / ای حسرت روزهای شیرین در من!

بی مهری انسان معاصر در توست / تنهایی انسان نخستین در من!

.

.

.

از دوریت چه دارم غیر از دلی شکسته

ذهنی همیشه ابری ، فکری همیشه خسته . . .

.

.

.

امشب ز غمت میان خون خواهم خفت

وز بسترِ عافیت برون خواهم خفت

باور نکنی خیال خود را بفرست

تا در نگرد که بی تو چون خواهم خفت . . .

.

.

.


آگهی فوری:

به یک آغوش گرم برای فراموش کردن سرمای زندگی نیازمندیم

.

.

.

( نوشتم دوستت دارم ، پرانتز را نبستم ، بگذار این حقیقت تا ابد جریان بیابد . . .

.

.

.

کاش به جای جدایی مردن بود ، چون مردن یک لحظه است و جدایی ذره ذره مردن . . .

.

.

.

لحظه هایی هست که دلم واقعاً برایت تنگ می شود

من اسم این لحظه ها را “همیشه” گذاشته ام . . .

.

.

.

عشق یعنی رفتن از شهر بهار / با دو چشم تر ، به سوی روزگار

عشق یعنی بی رفایی های یار / عشق یعنی سالها در انتظار . . .

.

.

.

آسمونی رو دوست دارم که بارونش فقط واسه شستن غم های تو بباره . . .

.

.

.

اینجا آسمان از دل من تیره تر است ، روزگارم ابریست ، من اگر تنهایم ، یاد تو با من هست

مهربانم روزگارم ابریست ، کاش این بار جای خورشید تو آفتاب شوی . . .

.

.

.

ای که گفتی آشنایی با غریبان مشکل است

آشنایی می توان کرد جدایی مشکل است . . .

.

.

.

من از تبار تیشه‌ام، با من غمی هست / در ریشه‌ام احساس درد مبهمی هست

جز زخم، این دنیا نخوردم تلخ و شیرین / آیا در آن دنیا امید مرهمی هست؟

.

.

.

تنگی نفست را، نینداز گردن آلودگی

دلت را ببین  کجا گیر کرده . . .

.

.

.


گفته بودی : یا تو یا هیچکس !

ولی من ساده انگار فراموش کرده بودم

که این روزها هیچکس هم برای خودش کسی است

کسی حتی مهم تر از من . . .

.

.

.

آرزو می کنم هیچ راه نجاتی نداشته باشی وقتی غرق خوشبختی هستی .

SASAN...
ما را در سایت SASAN دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : SASAN sasan2 بازدید : 245 تاريخ : پنجشنبه 25 مهر 1392 ساعت: 2:22

این دیگه بار آخره دارم باهات حرف میزنم / خداحافظ نامهربون میخوام ازت دل بکنم

 

سخت ولی من میتونم، سخته ولی من میتونم / این جمله انقدر میگم تا فراموشت کنم

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

همیشه از همان ابتدای آشناییمان در هراس چنین روزی بودم و کابوس دوری را میدیدم، اکنون شد آنچه نباید میشد، خداحافظ دلیل بودنم خداحافظ

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

تو که میدانستی با چه اشتیاقی خودم را قسمت میکنم پس چرا!…….. زودتر از تکه تکه شدنم، جوابم نکردی برای ………. خداحافظی خیلی دیر بود ………. خیلی دیر

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمیارد / و باران ناامیدی بر سرم یکریز میبارد

چگونه بگذرم از عشق، از دلبستگی هایم؟ / چگونه میروی با اینکه میدانی چه تنهایم

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

خداحافظ، توی ای همپای شب های غزل خوانی / خداحافظ، به پایان آمد این دیدار پنهانی

☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻☻

حالا که رفتنی شده ای طبق گفته ات باشه، قبول لااقل این نکته را بدان: آهن قراضه ای که چنان گرم گرم گرم در سینه می تپید دلم بود نامهربان، خداحافظ

SASAN...
ما را در سایت SASAN دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : SASAN sasan2 بازدید : 258 تاريخ : پنجشنبه 25 مهر 1392 ساعت: 2:24

 

جنگل سرخ خزان

در پي مرگ جهان

بادها در پيشند

لبها به صدا در آمد

مرگ من نزديک است

خوشحال دمي نيست شوم

نه با زمين اسير و ...

خنداش مهو شودو

لرزشي بر خاکش

دير زمانيست در خاکم

آتشي هست از آن در باکم

چگونه اينچنين تاب آرم

عمريست داز

ريشه هايم قطور در جنگ با ستم کارانم

 

خسته از ظلم خسته از باد

کي زمانيست که من طوفانم

ويران کنم هر چه درد آرانم

گاهيست به خوابي ژرف مي آرامم

در سکوتي دل انگيز من بيدام

خوشحال از آن همه رويا

به شادي بسوي هم قطارانم

نگاهم به تن سرد و زشت و زمخت

اندوهي بر دل

سنگين شود اين دستانم

به زمين مي کوبم

چي کردي با عزيزانم

SASAN...
ما را در سایت SASAN دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : SASAN sasan2 بازدید : 228 تاريخ : پنجشنبه 25 مهر 1392 ساعت: 2:27

 

يك مركز خريد وجود داشت كه زنان ميتوانستند به آنجا بروند و مردي را انتخاب كنند كه شوهر آنان باشد. اين مركز پنج طبقه داشت و هرچه به طبقات بالاتر ميرفتند خصوصيات مثبت مردان بيشتر ميشد. اما اگر در طبقه اي دري را باز كنند بايد از همان طبقه مردي را انتخاب كنند و اگر به طبقه بالاتر رفتند ديگر اجازه برگشت ندارند و هر شخص فقط يكبار ميتواند از اين مركز استفاده نمايد.
روزي دو دختر كه با هم دوست بودند به اين مركز رفتند تا شوهر مورد نظر خود را انتخاب كنند.
بر روي درب طبقه اول نوشته بود اين مردان شغل و بچه هاي دوست داشتني دارند. دختري كه اين تابلو را خوانده بود گفت خب بهتر از بيكاري يا بچه نداشتن است!! ولي دوست دارم ببينم در طبقات بالا چه مواردي هست!!
در طبقه دوم نوشته بود اين مردان شغلي با حقوق زيادو بچه هاي دوست داشتني و چهره زيبا دارند. دختر گفت: هوووممم طبقه بالا چه جوريه؟؟؟
طبقه سوم نوشته بود اين مردان شغلي با حقوق زياد و بچه هاي دوست داشتني و چهره هاي زيبا و در كار خانه نيز كمك مي كنند.دختر گفت چقدر وسوسه انگيز برويم و طبقه بعدي را ببينيم.
در طبقه چهارم نوشته بود:اين مردان شغلي با حقوق زياد و بچه هاي دوست داشتني و چهره هاي زيبا و در كار خانه كمك ميكنند و در زندگي هدفهاي عالي دارند.
آندو واقعا به وجد آمده بودند و دختر گفت: واي چقدر خوب چه چيز ممكن است در طبقه آخر باشد آندو از شوق زيادشروع به گريه كردند.
آنها به طبقه پنجم رفتند آنجا نوشته شده بود : اين طبقه فقط براي اين است كه ثابت كند زنان هيچوقت راضي شدني نيستند.

SASAN...
ما را در سایت SASAN دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : SASAN sasan2 بازدید : 195 تاريخ : پنجشنبه 25 مهر 1392 ساعت: 2:27